جدول جو
جدول جو

معنی نگاه دار - جستجوی لغت در جدول جو

نگاه دار
(پَ / پِ)
نگاهبان. (آنندراج). نگه دار. محافظ. پاسبان. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. حافظ. گوش دار. حفیظ. رقیب. حارس. عاصم. (یادداشت مؤلف) :
تا خوی او چنین بود او را به روز و شب
ایزد نگاه دار بود ز آفت زمن.
فرخی.
نگاه دار و معینت خدای باد که هرگز
بجز خدای نباشد نگاه دار معین را.
سعدی.
، ضابط. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نگاهدار
تصویر نگاهدار
نگهدار، نگهدارنده، حفظ کننده، مراقب، محافظ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاه گدار
تصویر گاه گدار
بعضی اوقات، به ندرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشان دار
تصویر نشان دار
دارای نشان، دارای علامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سپاه دار
تصویر سپاه دار
دارندۀ سپاه، فرمانده سپاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیزه دار
تصویر نیزه دار
سرباز یا سپاهی که دارای نیزه باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگاهداری
تصویر نگاهداری
نگهداری، نگاه داشتن، محافظت، پرستاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلاه دار
تصویر کلاه دار
کسی که کلاه بر سر دارد، کنایه از پادشاه
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
محافظت. پاسبانی. (ناظم الاطباء). حفظ. حراست. نگه داشت. (یادداشت مؤلف) ، پرورش. (ناظم الاطباء). مواظبت. (فرهنگ فارسی معین). مراقبت. (ناظم الاطباء). رجوع به نگاه داری کردن و نگه داری کردن شود
لغت نامه دهخدا
(یَ دَ/ دِ)
نگاهبان. (آنندراج). حافظ. حامی. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. نگاه دار. (فرهنگ فارسی معین). حفیظ. پاسدار. محافظ. پشتیبان. گوشدار:
لاد را بر بنای محکم نه
که نگه دار لاد بن لاد است.
فرالاوی.
تو ایدر شب و روز بیدار باش
سپه را ز دشمن نگه دار باش.
فردوسی.
به گرد جهان چار سالار من
که هستند بر جان نگه دار من.
فردوسی.
دل و گرز و بازو مرا یار بس
نخواهم جز ایزد نگه دار کس.
فردوسی.
گویم که خدایا به خدائی و بزرگیت
کو را به همه حال معین باش ونگه دار.
فرخی.
به مراد دل تو بخت تو را راهنمای
به همه کاری یزدانت نگه دار و معین.
فرخی.
جبار همه کار به کام تو رسانید
بادات شب و روز خداوند نگه دار.
منوچهری.
در طاعت تو جان و تنم یار خرد گشت
توفیق تو بوده ست مرا یار و نگه دار.
ناصرخسرو.
هم نکودار اصل فضل و کرم
هم نگه دار راز دین و حرم.
سنائی.
در زینهار بخت نگه دار توست حق
زنهار زینهاری خود را نگاه دار.
خاقانی.
نگه دار ما هست یزدان و بس
به یزدان پناهیم و دیگر نه کس.
نظامی.
به بی یاری اندر جهان یار باش
شب و روزش از بد نگه دار باش.
نظامی.
جهانت به کام و فلک یار باد
جهان آفرینت نگه دار باد.
سعدی.
گر نگه دار من آن است که من می دانم
شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد.
؟
، مراقب. پاسبان. نگهبان:
بس ایمن مشو بر نگه دار خویش
چو ایمن بوی راست کن کار خویش.
فردوسی.
، دارنده. صاحب:
پس شاه لهراسب گشتاسب شاه
نگه دار گیتی سزاوار گاه.
فردوسی.
گزین و مهین پور لهراسب شاه
خداوند گیتی نگه دار گاه.
فردوسی.
، سرپرست. سرکرده:
ز خون نیا دل بی آزار کرد
سری را بر ایشان نگه دار کرد.
فردوسی.
سپه را که چون او نگه دار بود
همه چارۀ دشمنان خوار بود.
فردوسی.
نگه دارآن لشکر اکنون توی
نگه کن بدیشان، نگر نغنوی.
فردوسی.
بر ایشان نگه دار فرهاد بود
که در جنگ سندان فولاد بود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
آنکه دارای نافه است: از آهوی چشم نافه دارش هم نافه هم آهوان شکارش. (نظامی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیزه دار
تصویر نیزه دار
مسلح به نیزه
فرهنگ لغت هوشیار
دیلدار دارای نقطه. یا حرف نقطه دار. حرفی از حروف الفبا که در بالا یا پایین نقطه دارد مانند: ب ت، دارای خال خجک دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاب دار
تصویر نقاب دار
نکابدار پرده پوش رخپوشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاهداری
تصویر نگاهداری
محافظت حراست، مواظبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیاه دار
تصویر گیاه دار
دارنده گیاه صاحب نبات، مرغزار علف زار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاهدار
تصویر نگاهدار
گوشدار، نگاه دارنده، رقیب، پاسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاه گدار
تصویر گاه گدار
بندرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاه داری
تصویر نگاه داری
محافظت، حراست، مواظبت، توجه دقیق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاه گدار
تصویر گاه گدار
((گُ))
بندرت، بعضی اوقات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنگره دار
تصویر کنگره دار
دندانه دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگه داری
تصویر نگه داری
حفظ
فرهنگ واژه فارسی سره
پاسبان، حارس، محافظ، مراقب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
Querulous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
querelleux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
nörgelig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
शिकायत करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
lamentoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
quejoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
zeurend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
буркотливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
ворчливый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
marudny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
queixoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناله دار
تصویر ناله دار
অভিযোগকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی